
بروزرسانی: 02 تیر 1404
مارتی فریدمن در مورد حملات وحشت که در پایان زمان خود با مگادت تجربه می کرد ، باز می کند: "این یک هیولا بود"
در حین حضور در قسمت 21 ژانویه siriusxm\'s "Trunk Nation با Trunk ادی"، سابقمگد گیتاریست مارتی فریدمن از وی پرسیده شد که چرا وی سرانجام تصمیم گرفت در مورد زمان خود با گروه - پس از گذراندن بیشتر دو دهه گذشته با تمرکز بر حرفه انفرادی خود - در حالی که در حال نوشتن زندگی نامه خود است ، باز کند. "رویای ژاپنی"، که در 3 دسامبر 2024 از طریق بیرون آمد مطبوعات مجازبشر وی گفت (همانطور که توسط رونویسی شده است blabbermouth.net): "قطعاً درست است که حتی وقتی من برای اولین بار به موسیقی انفرادی خود شروع کردم ، که مدتی پیش است ، من آن را در هر قراردادی که کلمه" به یک نکته مهم و مهم تبدیل کردممگد\'یا\' ex-مگد\'در هیچ کجا استفاده نمی شود ، و در غیر این صورت نمایش خاموش است و جریمه وجود دارد. و این خیلی خیلی جدی گرفتم و امروز نیز انجام دادم. این در هر قرارداد تنها هر کاری است که من با گروه انفرادی خود انجام می دهم.
"نوشتن این کار دشوار نبود مگد چیزهایی چون می دانستم که سالها در مورد آن صحبت نکرده ام ، اما می دانم که هر اتفاقی که در زندگی من با وضوح زیادی رخ داده است ، "او توضیح داد:" منظور من ، همانطور که در کتاب می بینید ، من هنگام کار ، من کار را متوقف کردم. 17 - بدون نوشیدن ، بدون دارو - بنابراین همه چیز در ذهن من کاملاً واضح است ، اتفاقاتی که رخ داده است. در آنجا هیچ دوره مبهمی وجود ندارد. همه چیز کاملاً واضح است. و بنابراین من فکر می کنم چه نوع ممکن است این کار را آسانتر کند این واقعیت است که من بعد از اینکه با بودوکان بازی کردم همه چیز را نوشتم مگد در سال 2023. من البته پیش نویس و نسخه خطی از کل کتاب قبل از آن داشتم ، اما بازی در بودوکان با مگد و جلسه دره (موتینبا مگد رهبر) در آنجا و بازی کردن با هم یک بار بزرگ و عظیم از هر دو پشت ما بود. و این نوعی نامه عاشقانه به یکدیگر بود ، جشن تاریخ که ما با هم داریم و از طرفداران شما تشکر بزرگی می کنیم که متوجه نشدند که وقتی در ابتدا رزرو و فروخته می شد. بنابراین انجام آن نمایش بسیار درمانی بود. و این مثل این بود که یک زباله بزرگ مصرف کنید.
"مردم برای موارد خاص اهمیت می دهند - این فقط یک نمایش است ، اما همانطور که می دانید ، و بسیاری از افرادی که من را می شناسند می دانند ، بودوکان بسیار ، بسیار بزرگ است ... این یک نوع نشانه در زندگی من به عنوان یک طرفدار موسیقی است و به عنوان یک پخش کننده موسیقی ، و هر بار که در آنجا بازی می کنم ، قبل از بازی با مگد و از آنجا که ، این فقط یک کار بزرگ است ، زیرا این یکی از آن چیزهای کوچک و کوچک است ، مانند ، "من می خواهم در بودوکان بازی کنم. این رویای من است. و بنابراین وقتی این اتفاقات رخ می دهد ، بزرگ ، حتی بزرگتر از چیزهای دیگر است باید بزرگتر باش اما به هر حال ، با داشتن آن در پشت سر ما ، من واقعاً می توانم مستقیم باشم و هیچ مشتی نکنم. من همه چیز را کشف کردم ، تمام کارهایی که من انجام دادم آنقدر جالب نبود ، و همه کارهایی که هر کس دیگری انجام داد این کار چندان جالب نبود. و من همچنین همه کارهای جالب را که همه انجام دادند ، گفتم که خوشبختانه از هر چیز ناخوشایند فراتر رفته است. منظورم این است که اگر همه چیز جالب نباشد ، نمی خواهید 10 سال در یک گروه بمانید. "
فریدمن اضافه شده: "من فقط ضبط می کنم و می گویم (حضور در مگد) یک تجربه فوق العاده ، شگفت انگیز بود ، اما در هر تجربه ای ، مانند مگد به خصوص ، شما در یک حباب هستید و باندها را به روشی صمیمی تر از آنچه حتی خانواده خود انجام می دهید ، می بینید. شما 24 ساعت شبانه روز با خانواده خود نیستید ، 11 ماه از سال در حمام ها و اتاق های رختکن و هتل ها و مباحث و همه جا و در همه جا ، بنابراین این یک رابطه بسیار عمیق است ، بنابراین همه چیز اتفاق می افتد ، درام خواهد بود. و به همین ترتیب فکر می کنید که طرفداران قصد پیدا کردن جالب را پیدا می کنند و آن را در کتاب قرار می دهند ، بسیار جالب بود. و مزخرفات زیادی در آنجا نیز وجود دارد. و فهمیدم که نوشتن آن کاملاً سرگرم کننده است ، زیرا این مهمترین چیزها نیست ، اما فکر می کنم همه را انسان دوستانه می کند - چیزهای کوچک و کوچک که ما در مورد آنها مشاجره می کنیم و چیزهایی که به استدلال های بزرگ و چیزهایی که انجام نمی دهند ، می روند ، چیزهایی که پیش رفتند. خوب چیزهایی که خوب پیش نرفتند. صاف است هیچ برنامه ای وجود ندارد ، هیچ چپ یا راست به آن تکیه داده نشده است - دقیقاً دقیقاً همان چیزی است که من آن را دیدم. و فکر می کنم این یک بخش بسیار بزرگ ، طولانی و سرگرم کننده از کتاب است و به طرفداران بسیاری از سؤالات پاسخ خواهد داد مگد و خودم در آن گروه هستم ، زیرا من همیشه بسیار بسیار محافظت شده ام - نه لزوماً محافظت می شود ، اما خیلی کم نیست. (وجود دارد) اطلاعات خصوصی زیادی در مورد من در آنجا وجود ندارد ، بنابراین فکر کردن در مورد چیزهایی که قطعاً هیچ کس نمی داند و احتمالاً بچه های گروه مطمئناً به یاد می آورند ، جالب بود ، اما چیزهایی که در مصاحبه ها و مواردی از این دست بوده اند که. "
فریدمن همچنین در مورد حملات ناتوان کننده وحشت که او در حالی که او و بقیه آنها تجربه کرده بود صحبت کرد مگد در حمایت از آلبوم 1999 خود در حال گشت و گذار بودند "خطر"، آخرین حضور ضبط شده او با گروه.
"بله ، (حملات وحشت) من را برای یک سال کامل کنار گذاشت ،" مارتی گفت "و این بعد از آن بود که من اعلام کردم که گروه را به گروه ترک کردم. در ملاء عام یا هر چیز دیگری اعلام نشده است ، اما به گروه اعلام شد ، بنابراین من می خواهم تور را که در آن قرار داشتیم به پایان برسانم و یک بار ، یک بار تور استراحت می کرد ، من می رفتم و آنها می خواستند پسر دیگری را پیدا کنند. زمان ، اما این یک هیولا بود.
"من هرگز با هر نوع مسائل ذهنی یا مسائل روانشناختی یا مسائل بهداشتی هیچ مشکلی نداشتم." مارتی فاش شد "ناگهان من در ER بودم و کاملاً از بین می رفتم. من نمی توانستم حرکت کنم. من فریاد می کشیدم. من فریاد می زدم. از هیچ جا نیست ، عزیزم. و من باید راهی برای ادامه تور در آن شرایط پیدا کنم. در مورد بسیاری از موارد ضد افسردگی و آرامش بخش های عضلانی و انواع داروهای مختلف فقط برای اینکه من را از دیوانه شدن کاملاً دور کند ، دریافت کردم. راهنما در یک وان گرم در پایان بود ، بنابراین آنچه من انجام می دادم - این یک چیز وحشتناک بود. ، اما من بدون اینکه تمام روز در یک وان شکن باشم و مانند یک دیو فریكس شكسته شوم ، كاری انجام نمی دهم. و مردم مرا به غذا خوردن می بردند ، و من به پیشخدمت ها و چیزهای دیگر می رفتم. و این است اینقدر برخلاف من من فردی کاملاً متفاوت بودم. من این را در کتاب قرار داده ام. یادم است که در یک رستوران ژاپنی بودم. و (کارلوس) سانتاناموسیقی در پس زمینه پخش می شد. و من شروع به جیغ زدن کردم. مثل یک رستوران سوشی بود. من ، مانند ، "خوب ، احتمالاً پروتئین در اینجا وجود دارد. خوب من می توانم این را بخورم. به محض شنیدن برخی از سانتاناموسیقی در پس زمینه ، من مثل این هستم ، "این چه فاک است؟ این یک رستوران ژاپنی است. چرا آنها در اینجا موسیقی مکزیکی پخش می کنند؟ این چه فاک است؟ \' و من این را در بالای ریه هایم فریاد می زدم و روی میز می زدم. واسی و زنجبیل در همه جا پرواز می کردند. من فقط یک انسان وحشتناک برای همه افراد اطرافم بودم. و این فقط از شخصیت خارج بود ، اما در آن لحظه ، این همان چیزی بود که شخص بود. منظورم این بود که همین بود.
"و آنچه واقعاً در این مورد مکیده بود این بود که اگر من انجام داد تمام روز در وان بمانید و چیزی جز چیزهای پروتئین و ساندویچ مرغ بخورید ، دومی که روی صحنه رفتم ، طبیعی بودم. " ، من دوباره بیش از حد خراب شدم. من یک خراب کامل بودم. بنابراین بچه های گروه و افراد در کارکنان ، مانند این بودند که "چه مشکلی در این مرد وجود دارد؟ او کاملاً خوب است. او مانند او بیمار و گه می کند. و بنابراین آنها احتمالاً از روده های من و به درستی متنفر بودند.
"شما نمی خواهید در مورد این مطالب صحبت کنید ، اما این زندگی نامه شما است ،" مارتی توضیح داد "اما این همان چیزی بود که بود. اینبشر من نمی خواستم مشکلات مردم را ایجاد کنم ، اما من آنجا بودم ، این اتفاق می افتاد و من برای تمام مدت فرد خوبی نبودم. و من ، مانند هشت ماه پس از توقف تور ، من طول کشید و من از تور کاملاً پرشور در خانه ام پیاده شدم. من گیتار نواختم. من به موسیقی گوش نکردم. تمام کاری که من کردم این بود که ، این موارد ضد افسردگی را بگیرید و در وان بنشینم و ساندویچ مرغ لعنتی بخورم. این همان کاری است که من برای هشت ماه انجام دادم تا اینکه شروع به پیشرفت کمی کردم و دوباره طبیعی شدم.
"این اولین باری است که من در مورد آن صحبت کردم ، آن چیزهای افتضاح و افتضاح در کتاب. من با آن صلح کردم و من در حدود سال 2001 به خودم بازگشتم ، اما آن سال فقط برای همه افراد اطرافم احساس پشیمانی می کنم و به هیچ وجه کسی را مقصر نمی دانم. یک فرد جالب و ، بله ، من فقط خوشحالم که از آن بیرون آمدم.
"من فکر کردم که می خواهم به یکی از آن ها تبدیل شوم - شما متن ترانه ها را می دانید رامونز آهنگ ("لوبوتومی نوجوان") جایی که آنها در مورد "DDT" ، "لوبوتومی" و همه چیز صحبت می کنند ، و فکر می کردم می خواهم یکی از آن افراد در اتاق های لاستیکی باشم. این همان چیزی است که من در آینده خود دیدم. این همان چیزی است که من احساس کردم. و من بسیار سپاسگزارم که از آن بیرون آمدم ، اما مدت زمان طولانی و واقعی طول کشید. واقعی طولانی چیزهای دیوانه وار. "
مارتیآخرین آلبوم انفرادی ، "درام"، ماه مه گذشته از طریق Music SRL Frontiersبشر
فریدمناولین تأثیر عمده در موسیقی در دوتایی گیتار تغییر بازی بود کاکوفونی، که او با گیتاریست مبهم و در حال حاضر افسانه ای تأسیس کرد جیسون بکربشر وی سپس 10 سال را به عنوان گیتاریست اصلی در قانون ژانر تعریف کننده Thrash Metal گذراند مگد قبل از عزیمت به توکیو به دلیل عشق او به موسیقی ، زبان و فرهنگ ژاپنی.
پس از حرکت وی ، او برای یک کمدی تلویزیونی جدید نقش مهمی را به دست آورد "Hebimeta-san" ("آقای فلز سنگین") و اسپینوف آن ، "راک فوجیاما"که شش فصل دوید و او را به اتاقهای نشیمن جریان اصلی ژاپن سوق داد. وی از آن زمان در بیش از 800 نمایش تلویزیونی ، فیلم و تبلیغات از جمله یک کمپین دو ساله با آن ظاهر شده است کواس برای فانتزی، دو رمان پرفروش را تألیف کرد و اولین نفری بود که به عنوان سفیر میراث ژاپن منصوب شد و در مراسم افتتاحیه ماراتن توکیو اجرا کرد.
در همان زمان ، مارتی علاوه بر نوشتن و اجرای با هنرمندان برتر موسیقی ژاپنی ، کار خود را در موسیقی با چندین آلبوم انفرادی ادامه داده است ، و بازدیدهای نمودارهای بی شماری را از جمله شماره یک با شماره 1 به همراه دارد. سر و صدا، دو آهنگ شماره 2 با شبدر موموئیرو، شماره 2 با افق صدا - فقط برای نامگذاری چند.
منبع: https://blabbermouth.net/news/marty-friedman-opens-up-about-panic-attacks-he-was-experiencing-at-the-end-of-his-time-with-megadeth-it-was-a-monster